گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هشتم
از سرنوشت گذشتگان عبرت آموزید



قرآن کریم در آیهي هفتادم سورهي توبه، منافقان را به یاد سرنوشت اسفبار اقوام گذشته میاندازد و میفرماید: 70 . أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ
الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلکِن
و « ثَمود » و « عاد » و « قوم نُوح » ( کَانُوا أَنْفُسَ هُمْ یَظْلِمُونَ آیا خبر بزرگ کسانی که پیش از آنان بودند، به آنان نرسیده است؟! (همان
قومِ لوط]؛ فرستادگانشان دلیلهاي روشن براي آنان :] « شهرهاي زیر و رو شده ] » قومِ شعیب و :] « اهل مَدْیَن » و « قوم ابراهیم »
آوردند، (ولی نپذیرفتند؛) و خدا هرگز به آنان ستم نکرد، و لیکن همواره بر خودشان ستم میکردند. تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
ص: 250 نکتهها و اشارهها: 1. اقوامی که در این آیه از آنها یاد شده است، روزگاري بخشهاي مهمی از جهان را در اختیار
داشتند؛ اما هر کدام بر اثر تبهکاري، سرکشی، بیدادگري و فساد به نوعی گرفتار کیفر الهی شدند و این مطلب خود درس عبرتی
براي همهي منافقان و کافران در طول تاریخ است. 2. قوم نوح با امواج کوبندهي سیلاب غرق شدند و قوم عاد، یعنی قوم هودِ
پیامبر، به وسیله بادهاي تند و وحشتزا به هلاکت رسیدند و قوم ثمود، یعنی قوم صالح پیامبر، با زلزلههاي ویرانگر و قوم ابراهیم با
سلب انواع نعمتها، و اصحاب مَدْین، یعنی قوم شُعَیب پیامبر، با ابر آتشبار و قوم لوط با زیر و رو شدن شهرهاي آنان همگی نابود
تذکر: یادآور میشویم که در مباحث گذشته مطالبی دربارهي .«1» شدند و درس عبرتی براي سرکشان و خلافکاران گردیدند
زندگی این ملتها بیان کردیم و در سورههاي بعدي نیز به تناسب، داستان زندگی آنان را به صورت کاملتري بیان خواهیم کرد
3. از آیهي فوق استفاده میشود که عذابهاي الهی هنگامی بر ملتهاي سرکش فرود میآمده که پیامبرانی با دلایل روشن .«2»
میآمدند و اتمام حجّت ص: 251 میکردند. آموزهها و پیامها: 1. از تاریخ گذشتگان درس عبرت
بگیرید (و راه آنان را نپویید). 2. گرفتاري ملتها در اثر ستم آنان به خویشتن است. ***
ویژگی هاي مؤمنان
قرآن کریم در آیهي هفتاد و یکم سورهي توبه، با اشاره به نشانهها و ویژگیهاي مؤمنان راستین در دنیا میفرماید: 71 . وَالْمُؤْمِنُونَ
وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْ َ ض هُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِکَ
سَیَرْحَمُهُمْ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ مردان مؤمن و زنان مؤمن برخی از آنان یاوران (و دوستان) برخی [دیگر] اند. به [کار] پسندیده
صفحه 77 از 116
فرمان میدهند، و از [کار] ناپسند منع میکنند؛ و نماز را به پا میدارند؛ و [مالیاتِ زکات را میپردازند؛ و از خدا و فرستادهاش
اطاعت میکنند؛ آنان، خدا بزودي مورد رحمت قرارشان میدهد؛ بدرستی که خدا شکستناپذیري فرزانه است. نکتهها و اشارهها:
1. در آیات قبل، نشانهها و ویژگیهاي منافقان اینگونه بیان شد که به منکرات فرمان میدهند و مردم را از کارهاي شایسته باز
میدارند و بُخل میورزند و خدا را فراموش میکنند و فاسق و نافرمانبردارند. 2. در این آیه چند صفت براي مؤمنان بر شمرده که
نقطه مقابل صفات منافقان است: - منافقان به کارهاي ناپسند و مؤمنان به کارهاي شایسته فرمان میدهند. - منافقان مردم را از
کارهاي نیک و مؤمنان مردم را از کارهاي ناپسند باز ص: 252 میدارند. - منافقان خدا را فراموش
میکنند و مؤمنان به یاد خدا هستند و نماز را بر پا میدارند، و دل و عقل خود را روشن و بیدار میسازند. - منافقان افرادي بخیل
هستند که در راه خدا و خلق بخشش نمیکنند، ولی مؤمنان در راه خدا، خلق و بازسازي جامعه زکات میپردازند. - منافقان فاسق و
نافرمانبردارند، ولی مؤمنان مطیع خدا و پیامبرش هستند. - منافقان مورد لعنت خدا بوده و از رحمت او دور میشوند، ولی مؤمنان
مردان و زنان مؤمن » اما در اینجا گفته شد که « از همدیگرند » مشمول رحمت الهی هستند. 3. در آیات پیشین گفته شد که منافقان
استفاده شد، تا بیان شود که روح « اولیاء » یعنی در اینجا براي بیان رابطهي مؤمنان از واژهي ؛«. برخی آنها دوست و یاور یکدیگرند
ولایت و دوستی و یاريگري در میان مؤمنان وجود دارد، اما منافقان هر چند که در برنامههاي یکدیگر شریکاند، روح ولایت در
4. واژهي .«1» بین آنها نیست و به هنگام خطر به دوستان خود نیز خیانت میکنند و به بیان قرآن، دلهایشان پراکنده است
در آیهي فوق، مفهومی بسیار وسیع دارد که شامل هرگونه خیر و برکت و سعادت این جهان و سراي دیگر میشود. 5. امر « رحمت »
به معروف و نهی از منکر تنها توصیه کردن به دیگران نیست، بلکه فرمان دادن از موضع قدرت است و از این رو، شاخهاي از ولایت
به شمار میآید و در این آیه نیز به دنبال آن آمده است. 6. از اینکه در آیهي فوق اطاعت خدا و پیامبر جداگانه آمدهاند، روشن
میشود که اطاعت از فرمان پیامبر همچون اطاعت از فرمان خدا لازم است و شاید با یک فعل آمدن آن دو از اینرو باشد که
ماهیت این دو یکی است و در ص: 253 حقیقت، اطاعت پیامبر برخاسته از اطاعت خداست. آموزهها و
پیامها: 1. صفات و ویژگیها و نشانههاي مؤمنان، نقطه مقابل صفات منافقان است. 2. مؤمنان در جامعه اسلامی نسبت به یکدیگر
حق ولایت، دوستی، یاري و نظارت دارند. 3. زن و مرد مومن هر دو در اصلاح جامعه نقش ایفا کنند. 4. اصلاحطلبی، عبادت،
اطاعت و امداد رسانی، زمینهساز نزول رحمت الهی است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و دو سورهي توبه، برخی ویژگیها و
امتیازهاي مؤمنان را در جهان دیگر بر میشمارد و میفرماید: 72 . وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَ اکِنَ طَیِّبَۀً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْ وَانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن،
بوستانهاي (بهشتی) که نهرها از زیر [درختان] ش روان است، در حالی که در آن جا ماندگارند، و خانههاي پاکیزهاي در
بوستانهاي (ویژه) ماندگار، وعده داده است؛ و خشنودياي که از جانب خدا باشد، بزرگتر است؛ تنها این کامیابی بزرگ است.
و اینک در این آیه، «1» ، نکتهها و اشارهها: 1. خداي متعال در آیات پیشین به منافقان و کافران وعده داد که در آتش خواهند ماند
در لغت به معناي « عَدْن » 2. واژهي در مقابل آن، به مؤمنان وعده ماندن در بهشت را میدهد. ص: 254
باقی ماندن در یک مکان است و از این رو، به جایگاه باقیماندن مواد نیز معدن گویند؛ اما از آنجا که در این آیه سخن از بقا و
محل خاصی در بهشت میباشد که امتیاز ویژهاي دارد و برخی مفسران آن را بهترین و « جَنّات عَدْن » خلُود است، روشن میشود که
خانه الهی است که « عَدْن » : 3. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است .«1» شریفترین منطقهي بهشت دانستهاند
هیچ چشمی آن را ندیده و به فکر کسی خطور نکرده است و تنها سه گروه در آن ساکن میشوند: پیامبران، صدیقان [آنها که
4. در حدیث دیگري از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است: هر «2» . پیامبران را تصدیق و از آنان حمایت کردند] و شهیدان
کس دوست دارد، زندگیاش همچون من و مرگش نیز همانند من باشد، و در بهشتی که خدا به من وعده داده، در جنّات عَدْن
صفحه 78 از 116
یا خشنودي « رضوان » 5. مقصود از مقام «3» . ساکن شود، باید علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان پس از او را دوست بدارد
خدا از مؤمنان، همان لذت معنوي و احساسی روحانی است که انسان را به جهت خشنودي و رضایت خدا فرا میگیرد که از تمام
بهشت و نعمتها و مواهب رنگارنگ آن برتر و بالاتر است. 6. خشنودي خدا از تمام نعمتهاي مادي بهشت برتر است؛ زیرا مقام
رضوان متعلق به روح و نعمتهاي مادي متعلق به جسم انسان است و روح گوهر وجود و جسم همچون صدف براي آن است، و
تکامل روح انسان هدف ص: 255 نهایی و جسم وسیله آن است؛ از این رو، لذتهاي روحی با
لذتهاي جسمی قابل مقایسه نیست. آموزهها و پیامها: 1. زنان و مردان مؤمن هر دو از نعمتهاي بهشتی برخوردارند. 2. لذّتهاي
معنوي سراي آخرت بالاتر از لذتهاي مادي آن است. 3. رستگاري و کامیابی و پیروزي بزرگ در خشنودي خدا نهفته است (پس
آن را به دست آورید). *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و سوم سورهي توبه به پیامبر اسلام دستور میدهد که بر کافران و منافقان
سخت بگیرد و میفرماید: 73 . یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِ یرُ اي پیامبر! با کافران و
جهاد با » منافقان جهاد کن، و بر آنان سخت گیر! و مقصدشان جهنّم است؛ و بد فرجامی است! نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
مبارزههایی همچون مذمّت، توبیخ، « جهاد با منافقان » مبارزه همه جانبه و به ویژه جنگ مسلحانه با آنان است و مقصود از ،« کافران
تهدید و افشاگري است؛ زیرا منافقان در ظاهر مسلماناند و از این رو، اسلام مبارزه مسلحانه با آنان را اجازه نمیدهد، و پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله نیز هیچگاه با منافقان جنگ مسلحانه نکرد؛ البته اگر روزي منافقان کفر خود را آشکار و در برابر
مسلمانان صفآرایی کنند، در این صورت کافر حربی به شمار میآیند و نبرد با آنان مجاز است. 2. مقصود از کافران در آیهي
فوق، کافران حربی است؛ یعنی کافرانی که با ص: 256 اسلام اعلان جنگ و مخالفت میکنند، و گرنه
کافران اهل ذمّه که در پناه اسلام به سر میبرند، تا زمانی که شرایط جامعه اسلامی را رعایت کنند، در امنیت هستند. 3. برخی
مفسران آوردهاند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیش از نزول این آیه با منافقان رفتاري کریمانه داشت، ولی پس از نزول آن
در آیهي فوق و .«2» ضد رقت و مهربانی و به معناي خشونت (و سختگیري) است « غَلَظ » 4. واژهي .«1» برخوردشان شدّت یافت
در آیهي 9 سورهي تحریم که با آن مشابه است، به پیامبر دستور داده شده که با کافران و منافقان سختگیري کرده و خشونت به
خرج دهد ولی در آیهي 159 سورهي آل عمران آمده است: اگر تو سختگیر و خشن بودي، مردم از دور تو پراکنده میشدند؛
یعنی به صورت تلویحی پیامبر را از خشونت و سختگیري باز میدارد. آري، اسلام اساساً دین رحمت و محبت است و اصل در
آن، نفی خشونت و سختگیري است؛ اما اگر مخالفان از لجاجت، توطئه و خشونت دست بر ندارند، با سختگیري و خشونت با
آنان برخورد میشود؛ به عبارت دیگر، اسلام خشونت غیر قانونی را نمیپذیرد؛ زیرا نوعی ستمگري و جنایت است، ولی خشونت و
سختگیري قانونی را که بر اساس ضوابط شرعی و دینی باشد، میپذیرد و این یک روش عقلایی است که در همه جوامع براي
همانگونه که در برخی حدود و مقررات «3» ؛ سالمسازي محیط اجتماع و جلوگیري از تجاوز و قانونشکنی تجویز میکنند
اسلامی، مانند حد سرقت و حد عمل منافی عفت، دستور قطع دست یا شلاق زدن آمده و در قرآن نیز تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
در هر صورت، دستور سختگیري و خشونت در برخورد با کافران و منافقان است؛ اما «1» . ص: 257 بدانها تصریح شده است
آموزهها و پیامها: 1. رهبر مسلمانان باید در برابر دشمنان .«2» « أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ » : مؤمنان باید با همدیگر مهربان باشند
داخلی و خارجی، قاطع و سختگیر باشد. 2. اسلام آیین جهاد و مبارزه با کفر و نفاق است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و
چهارم سورهي توبه با اشاره به توطئههاي منافقان، راه توبه را بر آنان میگشاید و با هشدار به آنان میفرماید: 74 . یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا
قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَۀَ الْکُفْرِ وَکَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً
لَهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الْدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الَأرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلَانَصِ یرٍ به خدا سوگند یاد میکنند که (سخنان
باطل) نگفتهاند، در حالی که قطعاً سخن کفر [آمیز] گفتهاند؛ و پس از اسلام آوردنشان، کفر ورزیدند؛ و آهنگ آنچنان (کار
صفحه 79 از 116
خطرناکی) کردند که [به آن نرسیدند، و انتقام نگرفتند جز به خاطر آن که خدا و فرستادهاش آنان را از بخشش خود، تفسیر قرآن
مهر جلد هشتم، ص: 258 بینیاز ساختند. و اگر توبه کنند، براي آنان بهتر است؛ و اگر روي برتابند، خدا آنان را در دنیا و آخرت،
به عذاب دردناکی کیفر خواهد داد؛ و برایشان در زمین، هیچ سرپرست و یاوري نیست! شأن نزول: رخدادها و مصادیق متعدد در
از جمله توطئه منافقان براي ترور پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ تبوك، که ذیل «1» ؛ مورد نزول این آیه حکایت شده است
آیهي 64 همین سوره به آن اشاره شد. در این حادثه، منافقان نتوانستند به هدف خود برسند و این توطئه با امداد الهی و کمک
در جنگ تبوك سخنان پیامبر « جَلّاس » یاران پیامبر صلی الله علیه و آله خنثی شد. همچنین حکایت شده که شخصی از منافقان به نام
جریان را به پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش داد، « عامِر » صلی الله علیه و آله را به شدت انکار میکرد و یکی از مسلمانان به نام
ولی جلّاس موضوع را انکار کرد و هر دو کنار منبر سوگند یاد کردند که دروغ نمیگویند، ولی عامر از خدا خواست که با نزول
آیهاي راستگو را معرفی کند و همه آمین گفتند؛ آن گاه جبرئیل آمد و آیهي فوق را آورد و هنگامی که به قسمت توبهپذیري
تصمیمی که منافقان داشتند و به » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از جمله .«2» خدا رسید، جلّاس توبه کرد و پیامبر توبه او را پذیرفت
یا همان توطئهي ترور پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان جنگ تبوك است و یا به تمام فعالیتهایی اشاره دارد که « هدف نرسید
منافقان براي برهم ریختن سازمان جامعه اسلامی انجام میدادند و به هدف نهایی نرسید. 2. از آیه با توجه به شأن نزولهاي آن به
دست میآید که مسلمانان در برابر توطئههاي منافقان هشیار بودند و به سرعت فعالیتهاي تخریبی و سخنان کفرآمیز آنان را به
پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش میکردند و جلوي توطئهها را ص: 259 میگرفتند. 3. در این آیه
اشاره شده که منافقان در سایهي جامعه اسلامی، استفادههاي مادي میبردند و ثروتمند و بینیاز شدند، ولی به جاي سپاسگزاري و
میبایست تثنیه میآمد « فَضلِه » حقشناسی، این خدمات را با خیانت، توطئه و انتقام از مسلمانان پاسخ دادند. 4. در آیهي فوق ضمیر
تا به خدا و پیامبر بر گردد، ولی مفرد آمده است؛ زیرا بخششهاي پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در حقیقت از خداست. 5. اینکه
در آیهي فوق راه توبه براي منافقان توطئهگر نیز باز گذاشته شده است، نشانه کمال رأفت و رحمت اسلامی است که حتی توبه
مخالفان سرسخت خود را نیز میپذیرد. آموزهها و پیامها: 1. منافقان در حقیقت کافرند. 2. فرجام منافقان، بیپناهی و بییاوري در
دنیاست. 3. منافقان را از سوگند دروغ و ناسپاسی آنان بشناسید. 4. راه توبه را حتی به روي منافقان باز گذارید. *** قرآن کریم
در آیات هفتاد و پنجم و هفتاد و ششم سورهي توبه به کمظرفیت بودن منافقان اشاره کرده و میفرماید: 75 و 76 . وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ
اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْ لِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الْصَّالِحِینَ* فَلَمَّا آتَاهُم مِن فَضْ لِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَهُمْ مُعْرِضُونَ از آن (منافق) ان کسانی
اگر خدا ما را از بخشش خود روزي دهد، قطعاً زکات خواهیم داد؛ و حتماً از شایستگان » : هستند که با خدا پیمان بسته بودند که
و هنگامی که (خدا) از بخشش خود به آنان ص: 260 داد، بدان بخل ورزیدند و روي *«. خواهیم شد
بر میتافتند؛ در حالی که آنان روي گردانند. شأن نزول: داستان نزول دو آیهي فوق اینگونه حکایت شده است که مردي از انصار
مرتب خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله میرسید و اصرار داشت که ایشان براي ثروتمند شدن او دعا کند و حضرت « ثَعْلَبه » به نام
امتناع میکرد و میفرمود: مقدار کمی (از مال) که بتوانی حق شکر آن را ادا کنی، از مقدار زیادي که توانایی سپاسگزاري آن را
نداشته باشی، بهتر است و یا میفرمود: آیا بهتر نیست که به زندگی ساده پیامبر اقتدا کنی؟ اما سرانجام سوگند یاد کرد که حقوق
اموالم را میپردازم و پیامبر صلی الله علیه و آله دعا کرد و پس از مدتی ثروتی سرشار (از طریق ارث یا دامداري) برایش حاصل شد
و رفته رفته به اطراف مدینه کوچ کرد و از نماز جماعت و حتی نماز جمعهي پیامبر صلی الله علیه و آله نیز محروم شد. روزي پیامبر
صلی الله علیه و آله مأمور جمعآوري زکات را نزد او فرستاد، و ثَعلبه از پرداخت زکات امتناع کرد و آن را شبیه جِزْیه یا مالیات اهل
کتاب خواند و پیامبر صلی الله علیه و آله که این سخن را شنید، فرمود: واي بر ثعلبه! واي بر ثعلبه! سپس آیات فوق بدین مناسبت
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه با اشاره به یکی از صفات زشت منافقان میفرماید: آنها به هنگام فقر از ایمان دم .«1» فرود آمد
صفحه 80 از 116
میزنند، ولی همینکه به نوایی رسیدند، غرق دنیاپرستی میشوند و پیمانهاي خود با خدا را فراموش میکنند، و همین کمظرفیتی
آنان که سبب بخل و دنیاپرستی و خودخواهی میشود، روح ص: 261 نفاق را در آنان پرورش میدهد
2. مطلب آیهي فوق بحثی تاریخی نیست، بلکه بیان یک واقعیت اخلاقی و اجتماعی است که در هر عصري و هر جامعهاي .«1»
نمونههایی فراوان دارد. 3. از این آیه استفاده میشود که کمظرفیت بودن یکی از نشانههاي منافقان است؛ زیرا نفاق همان دوگانگی
شخصیت و دو چهره بودن است و انسان باظرفیت، دو شخصیتی نمیشود. 4. از آیهي فوق استفاده میشود که اگر انسان ظرفیت
نداشته باشد، نعمتها براي او نقمت و بلا میشود و از این رو است که مصلحت انسان همواره در داشتن ثروت زیاد نیست. 5. از
این آیه استفاده میشود که اگر کسی در پرداخت حقوق مالی اسلامی بُخل ورزد، و به دنیا دل ببندد، رفته رفته از دین رويگردان
میشود. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از عهدشکنی و کمظرفیتی و بُخل آنان بشناسید. 2. کمظرفیتی، زمینهساز بُخل و بخیل
بودن، زمینهساز عهدشکنی است (که همه اینها مقدمه بد فرجامی و نفاق است). *** قرآن کریم در آیات هفتاد و هفتم و هفتاد و
هشتم سورهي توبه به نقش عهدشکنی و دروغگویی در تثبیت نفاق و آگاهی خدا اشاره کرده و میفرماید: 77 و 78 . فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً
فِی قُلُوبِهِمْ إِلَی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ* أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَ تفسیر قرآن مهر
جلد هشتم، ص: 262 اللّهَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ و تا روزي که ایشان آن [: خدا] را ملاقات کنند، نفاق را در دلهایشان باقی گذاشت؛ به
خاطر آن که با خدا، در مورد آنچه بدو وعده داده بودند، تخلف ورزیدند؛ و به خاطر آن که همواره دروغ میگفتند.* آیا
ندانستهاند که خدا راز آنان و رازگوییشان را میداند؛ و این که خدا به (اسرار) نهانها بسیار داناست؟! نکتهها و اشارهها: 1. از این
آیه به خوبی استفاده میشود که بسیاري از گناهان و صفات زشت، علت و معلول یکدیگرند و از این رو است که بُخل و
روز ملاقات با خدا و حساب و جزاي الهی ،« روزي که او را ملاقات میکنند » پیمانشکنی سبب پیدایش نفاق میشود. 2. مقصود از
است که همان روز رستاخیز است. برخی مفسران نیز احتمال دادهاند که مقصود از آن، لحظه مرگ یا هنگام ملاقات نتیجه بُخل
باشد؛ البته این احتمالها قابل جمع نیز هست، ولی ظاهر آیه همان ملاقات با خداست. 3. مقصود از ملاقات با خدا، دیدن حسّی خدا
4. از آیهي فوق استفاده میشود .«1» نیست؛ زیرا او جسم نیست تا دیده شود، بلکه منظور شهود او و یا درك ثواب و کیفر او است
که پیمانشکنی و دروغگویی از صفات منافقان است و در حدیثی نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است: سه چیز در هر کس
باشد، منافق است، هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت کند و در سخن، دروغ
ص: 263 البته اینگونه احادیث به نفاق اخلاقی اشاره دارد، نه «2» . گوید و به هنگام وعده، تخلف کند
نفاق عقیدتی که با کفر همگام است. 5. نفاق اقسامی دارد: دو چهره بودن زبانی، رفتاري، قلبی و عقیدتی: - دو چهره بودن با
مردم؛ یعنی انسان ثروت داشته باشد، ولی به دیگران کمک نکند. - دو چهره بودن با خدا؛ یعنی با او پیمان ببندد، ولی تخلّف کند.
- دو چهره بودن در گفتار؛ یعنی انسان دروغ بگوید. - دو چهره بودن در عقیده؛ یعنی کسی کافر باشد، ولی خود را مسلمان جلوه
دهد. 6. آیهي اخیر به منافقان هشدار میدهد که خدا از کفر باطنی، توطئهها، اهداف و نیّتهاي آنها باخبر است؛ پس مراقب رفتار
خود باشید. حاجت موري و اندیشه کمتر حیوان بر تو پوشیده نمانَد که سمیعی و بصیري (سعدي) آموزهها و پیامها: 1. پیمانشکنی
و دروغگویی سبب پیدایش روحیهي نفاق دائمی در انسان است. 2. عهدشکنی نکنید و دروغ نگویید که خدا از همهي اسرار شما
آگاه است. *** قرآن کریم در آیهي هفتاد و نهم سورهي توبه، به کارشکنیهاي منافقان از راه عیبجویی و تمسخر مؤمنان اشاره
کرده و با هشدار به آنان میفرماید: 79 . الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَایَجِ دُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ
مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ص: 264 کسانی که از مؤمنانِ داوطلبِ بخششهاي خالصانه، و
(از) کسانی که جز به مقدار تلاششان نمییابند، عیبجویی میکنند، و آنان را ریشخند میکنند، خدا آنان را (با کیفر خود)
ریشخند کند؛ و برایشان عذاب دردناکی است! شأن نزول: داستان نزول این آیه چنین حکایت شده است که هنگام آماده شدن
صفحه 81 از 116
لشگر اسلام (براي جنگ تبوك) به کمکهاي مردمی نیاز بود، و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله این مطلب را اعلام کرد،
ابو عقیل » مردم توانگر کمکهاي مالی و زکات خود را براي تجهیز رزمندگان اسلام آوردند و برخی کارگران کم درآمد مانند
نیز با اضافه کاري، مقدار کمی خرما تهیه کردند و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند. منافقان به هر دو گروه ایراد « انصاري
گرفتند و دربارهي توانگران گفتند: اینها ریاکارانه مقدار زیادي کمک کردند و فقیران را که مقدار کمی کمک کرده بودند،
تمسخر نمودند و گفتند: آیا لشکر اسلام به چنین کمکی نیاز دارد؟ آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و منافقان را به شدت تهدید
نکتهها و اشارهها: 1. از آیات قرآن استفاده میشود که اهمیت در کیفیت کار است؛ یعنی هرگاه عمل با اخلاص و نیّت «1» . کرد
پاك صورت گیرد، ارزش فوق العادهاي دارد، اگر چه اندك باشد و این مطلب از آیهي فوق نیز با توجه به شأن نزول آن، قابل
استفاده است. 2. ارزش آن است که در جامعه اسلامی و هنگام بروز مشکلات، همگان احساس تکلیف کنند و هر کس به مقدار
توانایی خود کمک نماید و به انتظار ص: 265 کمک توانگران ننشینند. 3. در حدیثی آمده است که از
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسیدند: کدام صدقه و کمک از همه برتر است؟ حضرت فرمود: تلاش [و صدقهي افراد کم
4. آیهي فوق منافقان را بهجهت عیبجویی و ریشخند مسلمانان سرزنش میکند، و این دو صفت را از ویژگیهاي .«1» درآمد
منافقان میشمارد، ولی این صفات به منافقان صدر اسلام اختصاص ندارد، بلکه در هر زمانی منافقان با ایجاد روح بدبینی و
این نیست که «. خدا منافقان را مسخره میکند » : عیبجویی، مردم را از کار خیر دلسرد میکنند. 5. مقصود از این جمله که فرمود
خدا اعمالی همانند آنان انجام میدهد، بلکه به باور مفسران، مقصود آن است که مجازات مسخرهکنندگان را به آنان میدهد و با
منافقان آنگونه رفتار مینماید که همچون استهزا شدگان، تحقیر شوند. 6. از آیهي فوق استفاده میشود که مسخره کردن مؤمنان
حرام و سبب عذاب الهی است. آموزهها و پیامها: 1. منافقان کمکهاي مردمی (براي جبههها) را زیر سؤال میبرند. 2. هر کس به
اندازهي توان خود امداد رسانی کند که کیفیت کار مهم است. 3. کیفرهاي الهی متناسب با عملکرد افراد است و مسخره کنندگان
را مانند گناهشان مجازات میکند. ***
جایی که استغفار پیامبر (ص) نیز سودي ندارد
قرآن کریم در آیهي هشتادم سورهي توبه به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر میدهد که طلب آمرزش براي منافقان سودي ندارد و
80 . اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذلِکَ میفرماید: ص: 266
بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لَایَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ براي شان آمرزش بخواهی، یا براي شان آمرزش نخواهی، اگر هفتاد بار براي
آنان طلب آمرزش کنی، پس خدا آنان را نمیآمرزد! این بدان سبب است که آنان به خدا و فرستادهاش کفر ورزیدند؛ و خدا گروه
هفتاد) در این آیه براي بیان کثرت آمده است؛ یعنی بر عدد :) « سَبْعین » . نافرمانبرداران را راهنمایی نمیکند. نکتهها و اشارهها: 1
هفتاد به عنوان یک عدد خاص تأکید ندارد، بلکه مقصود آن است که هر قدر براي منافقان طلب آمرزش کنی، باز فایدهاي ندارد.
2. از آیهي فوق استفاده میشود که منافقان کفر پیشهاي که مؤمنان را مسخره میکردند، چنان گناه سنگینی انجام دادهاند که با «1»
استغفار پیامبر صلی الله علیه و آله نیز نجات نمییابند. 3. این آیه به کفر و فسق (و نافرمانی) منافقان به عنوان سبب عدم پذیرش
استغفار و شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده است؛ یعنی منافقان خود قابلیت هدایت و آمرزش الهی را ندارند. تفسیر
قرآن مهر جلد هشتم، ص: 267 آموزهها و پیامها: 1. کفر، مانع آمرزش؛ و فسق، مانع هدایت است. 2. اگر میخواهید از شفاعت
پیامبر و آمرزش الهی بهرهمند شوید، از کفر و نافرمانی دست بردارید. 3. رأفت اسلامی شامل حال منافقان، کافران و فاسقان
نمیشود. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و یکم سورهي توبه، به کوتاهی و کارشکنی منافقان در جنگ تبوك اشاره کرده و با
هشدار به آنان میفرماید: 81 . فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللّهِ وَکَرِهُوا أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَالُوا
صفحه 82 از 116
لَاتَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَ دُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ واپسماندگان، به خاطر مخالفت با فرستاده خدا، به (خانه) نشینیشان (در
در » : هنگام جنگ تبوك) شادمان شدند؛ و از این که با اموالشان و جانهایشان، در راه خدا جهاد کنند، ناخشنود بودند؛ و گفتند
اگر (بر فرض) آنان همواره به طور عمیق «! آتش جهنّم گرمتر است » : اي پیامبر به آنان) بگو ) «. این گرما، (براي جنگ) بسیج نشوید
میفهمیدند. نکتهها و اشارهها: 1. منافقان براي کارشکنی در جنگ، گرم بودن هوا را بهانه میکردند، و خدا نیز از همین گرما
استفاده کرد و پاسخی دندانشکن به آنان داد؛ یعنی به پیامبر و مسلمانان آموزش داد که تبلیغات مخالفان را با اصطلاحات خودشان
پاسخ دهند. 2. منافقان درکی عمیق ندارند و ظاهربین هستند؛ از این رو، از خانهنشینی و ترك جهاد شادمان هستند؛ زیرا فقط
گرماي هوا را در این دنیا میبیند، ولی از آتش سوزان دوزخ که براي آنان آماده شده است، غافلاند. تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
ص: 268 آموزهها و پیامها: 1. منافقان چند نشانه دارند: از دستور پیامبر تخلف میکنند؛ از جنگگریزي شادند؛ از جهاد با مال و
جان ناخشنودند و دیگران را از رفتن به جبهه دلسرد میکنند. 2. در مسائل ژرفنگر باشید و در برابر جهاد بهانهجویی نکنید. ***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و دوم سورهي توبه، به گریه زیاد به عنوان کیفر منافقان اشاره کرده و میفرماید: 82 . فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا
وَلْیَبْکُوا کَثِیراً جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ پس (منافقان) باید، اندك بخندند و بسیار بگریند! به کیفر آنچه همواره کسب میکردند.
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه دو گونه تفسیر شده است: نخست آنکه دستور میدهد منافقان باید کمتر بخندند و بیشتر گریه
کنند؛ زیرا سرنوشت شومی در انتظار آنهاست. دوم آنکه آیه خبر میدهد منافقان (در دنیا) مقدار کمی میخندند، ولی (در
2. منافقان پس .«1» آخرت) بسیار گریه میکنند (که خندههاي دنیا در برابر آن ناچیز است). تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است
از خلافکاريهاي خود میپنداشتند پیروز شدهاند، و از این رو، قهقهه سر میدادند، ولی قرآن به آنان اخطار کرد که بسیار گریه
3. گریهي منافقان میتواند به کنند؛ زیرا آیندهي تاریک و عذابآلودي در پیش دارند. ص: 269
جهت عذابهاي دردناکی باشد که در انتظار آنهاست و یا بدین جهت که پلهاي پشت سر خود را خراب کردهاند، و یا اینکه
استعداد و سرمایه عمر خویش را از دست داده و رسوایی و تیرهروزي خریدهاند. آموزهها و پیامها: 1. برخی خندههاي زودگذر
حسرتآور است و گریههاي طولانی در پی دارد. 2. منافقان به خاطر عملکردشان به حال خود گریه کنند. *** قرآن کریم در
آیهي هشتاد و سوم سورهي توبه با اشاره به ترفند دیگر منافقان، دستور مبارزه منفی با آنان را صادر میکند و میفرماید: 83 . فَإِن
رَجَعَکَ اللّهُ إِلَی طَائِفَۀٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَن تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُوا مَعِیَ عَدُوّاً إِنَّکُم رَضِ یتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ
فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ و اگر خدا تو را (پس از جهاد) به سوي گروهی از آن (منافق) ان بازگرداند، و از تو رخصت خروج (به سوي
هیچگاه با من خارج نخواهید شد، و همراه من، با هیچ دشمنی نخواهید جنگید؛ [چرا] که » : میدان جهاد دیگري) بخواهند، پس بگو
شما نخستین بار، به نشستن (در خانه) راضی شدید، پس با متخلّفان بنشینید. نکتهها و اشارهها: 1. از این آیه استفاده میشود که
تفسیر قرآن مهر جلد « متخلّفان » منافقان پیشنهاد شرکت در جنگ را داشتند، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله نپذیرفت و آنها را با
زیرا این نوعی ترفند شیطنتآمیز از سوي آنان بود، و گرنه اگر آنان به واقع پشیمان میشدند و «1» ؛ هشتم، ص: 270 واگذاشت
توبه میکردند، پیشنهاد شرکت آنان در جهاد پذیرفته میشد. 2. منافقان میخواستند با پیشنهاد شرکت در جهاد، بر چهره زشت و
خلافکاريهاي گذشته خود سرپوش بگذارند و نوسانها و اعمال ضد و نقیض خود را توجیه کنند، و این یک روش حساب شده
و خطرناك بود. 3. از آیه استفاده میشود که برخی منافقان از این ترفند استفاده میکردند و برخی دیگر به دلیل ترس یا رسوایی
حاضر نبودند حتی پیشنهاد شرکت در جنگ را بدهند. 5. مسلمانان عصر ما نیز با منافقان دو چهره روبهرو هستند، و لازم است
همچون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دست ردّ بر سینه آنان بزنند و فریب آنان را نخورند. آموزهها و پیامها: 1. به منافقان اجازه
ندهید در جبهه حضور یابند و با آنان مبارزهي منفی کنید. 2. سوء سابقه افراد منافق صفت را فراموش نکنید. *** قرآن کریم در
آیهي هشتاد و چهارم سورهي توبه، با اشاره به کفر منافقان، نماز بر مردگان آنان را نیز تحریم کرده و میفرماید: 84 . وَلَا تُصَلِّ عَلَی
صفحه 83 از 116
أَحَدٍ مِنْهُم مَاتَ أَبَداً وَلَاتَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ ص: 271 و هرگز بر
هیچ یک از آن (منافق) ان که بمیرد، نماز [و دعا] نخوان! و (براي طلب آمرزش) بر قبرش نایست؛ [چرا] که آنان به خدا و
فرستادهاش کفر ورزیدند؛ و مردند در حالی که آنان نافرمانبردار بودند. نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
نمیتوانست به طور رسمی دستور قتل و پاكسازي منافقان را از محیط جامعه اسلامی صادر کند؛ زیرا آنان در ظاهر مسلمان بودند؛
از این رو، با آنان مبارزه منفی میکرد و حتی نماز بر مردگان آنان را تحریم نمود. 2. هر فرد مؤمن راستین در حال حیات و پس از
مرگ احترام دارد، و از این رو است که غسل، کفن، نماز و دفن مسلمانان با تشریفات محترمانهاي همراه است و حتی پس از مرگ
نیز در کنار قبر او میآیند و برایش آمرزش میخواهند. در این آیه انجام مراسم نماز، دعا و حضور بر سر قبر منافق ممنوع اعلام
شده است تا این افراد از جامعه اسلامی طرد و براي دیگران مایهي عبرت شوند. 3. از آیهي فوق استفاده میشود که پیامبر صلی الله
علیه و آله قبل از نزول این آیه بر منافقانی که در ظاهر مسلمان بودند، نماز و دعا میخواند و بر سر قبر آنها حاضر میشد، ولی
4. از این آیه استفاده میشود که ایستادن در کنار قبر مؤمنان و دعا براي .«1» پس از نزول آیهي فوق این برنامهها تعطیل گردید
یا به « لا تُصَلِّ » آنان جایز است؛ زیرا آیه این کار را براي منافقان منع کرده است؛ بنابراین، این کار براي مؤمنان جایز است. 5. واژهي
معناي لغوي آن است؛ یعنی براي مردگان منافقان دعا مکن، و یا به معناي اصطلاحی آن است؛ یعنی بر مردگان منافقان نماز مگزار؛
و معناي دوم با ظاهر آیه سازگار است. 6. این آیه خطاب به «1» معناي ص: 272 اول با برخی احادیث
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است، ولی در حقیقت تکلیف همه مسلمانان را با منافقان روشن میکند. در عصر کنونی نیز
مسلمانان میتوانند از مبارزه منفی علیه منافقان استفاده کنند. آموزهها و پیامها: 1. با مردگان منافق نیز مبارزه منفی کنید و نماز بر
آنان را تحریم نمایید. 2. از مراسم عبادي خود براي مبارزه تبلیغاتی علیه مخالفان اسلام استفاده کنید. 3. منافقان، کافرکیش فاسق
صفتاند. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و پنجم سورهي توبه، اموال و فرزندان زیاد را وسیله عذاب منافقان معرفی میکند و
میفرماید: 85 . وَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ و اموال آن (منافق)
ان و فرزندانشان، تو را به شگفت نیاورد؛ جز این نیست که خدا میخواهد، بدین سبب آنان را در دنیا عذاب کند، و جانهایشان بر
آید در حالی که آنان کافرند. ص: 273 نکتهها و اشارهها: مضمون این آیه در آیهي 55 این سوره
گذشت و نکتهها، اشارهها و پیامها در آنجا بیان شد. تکرار این آیات براي نشان دادن اهمیت مطلب است. *** قرآن کریم در
آیات هشتاد و ششم و هشتاد و نهم سورهي توبه با اشاره به واکنش منافقان ثروتمند در برابر فرمان جهاد و نادانی آنان و میفرماید:
86 و 87 . وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُن مَعَ الْقَاعِدِینَ* رَضُوا بِأَن
به خدا ایمان آورید، و همراه » : یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَایَفْقَهُونَ و هنگامی که سورهاي فرو فرستاده شود که
ما را رها ساز تا با فرو نشستگان » : سرمایهدارانِ از آن (منافق) ان، از تو رخصت میخواهند و میگویند «. فرستادهاش جهاد کنید
منافقان) راضی شدند که همراه (خانه) نشستگان باشند؛ و بر دلهایشان مهر نهاده شده؛ پس آنان فهم عمیق نمیکنند. ) *«. باشیم
و دنیا دوستی انسان را از وظایف الهی خویش باز میدارد، به گونهاي که از جهاد دست «1» نکتهها و اشارهها: 1. ثروت اندوزي
میکشد و خانهنشینی را ترجیح میدهد. 2. منافقان افرادي جنگ گریز هستند؛ زیرا در حقیقت به دین و اهداف الهی جهاد ایمان
ندارند، ولی به جهت ترس و دنیاطلبی راه نفاق را در پیش ص: 274 گرفته و در صف مسلمانان
ماندهاند و براي حفظ ظاهر، از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه میگیرند که در جهاد شرکت نکنند، در حالی که هیچ عذري براي
ترك جنگ ندارند. 3. این آیه اشاره کرده که منافقان به دلیل بیایمانی و آلودگی به گناه، افرادي نادان هستند و از این رو، از بلند
همتی که زاییده فهم و شعور و آگاهی است، بیبهرهاند، و به دلیل همین پست همتی است که حاضرند با کودکان و خانه نشینان
بمانند و در میدان جهاد شرکت نکنند. آموزهها و پیامها: 1. مرفّهان بیدرد هنگام جهاد به مرخصی میروند و خانه نشینی را ترجیح
صفحه 84 از 116
میدهند. 2. منافقان را از جنگگریزي آنان بشناسید. 3. منافقان دل مردهاند و شناخت عمیق ندارند. 4. منافقان را از پست همتی و
ذلت پذیري آنان، بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي هشتاد و هشتم سورهي توبه، به صفات و روحیات پیامبر و مؤمنان اشاره کرده
و میفرماید: 88 . لکِنِ الْرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ولی فرستاده
[خدا] و کسانی که با او ایمان آوردند، با اموالشان و جانهایشان جهاد کردند؛ و آنان، همهي نیکیها مخصوص آنهاست؛ و تنها
لفظی عام و جامع است و تمام خیرها، موفقیتها، تفسیر قرآن مهر جلد ««1» خیرات » آنان رستگارانند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
هشتم، ص: 275 سعادتها و موهبتهاي مادي و معنوي را شامل میشود که همه آنها براي پیامبر و مؤمنان است. 2. تعبیرهاي دو
جمله اخیر آیه انحصار را میرساند؛ یعنی فقط پیامبر و مؤمنان رستگار واقعیاند و تنها آنان استحقاق هر گونه خیر و سعادتی را
دارند. 3. از این آیه استفاده میشود که اگر ایمان با جهاد همراه شود، هر گونه خیر و سعادتی را در پی خواهد داشت و بدون
آنها، رستگاري، خیر و برکتی نخواهد بود. 4. در آیه پیشین، به همت پست منافقان اشاره شد که حاضرند با کودکان در پشت
جبهه بمانند، و در آیهي فوق به همت بلند مؤمنان اشاره شده است که حاضرند در جهاد با تمام مشکلاتش شرکت کنند تا به
رستگاري و سعادت برسند، و این مطلب از روشنبینی و بلندهمتی آنان ناشی میشود. آموزهها و پیامها: 1. رستگاري و سعادت تنها
در سایهي ایمان و جهاد به دست میآید. 2. رهبر اسلام و مؤمنان با همه وجود و جان و مال خود در راه خدا مبارزه کنند. ***
قرآن کریم در آیهي هشتاد و نهم سورهي توبه، به پاداشهاي اخروي مؤمنان اشاره کرده و میفرماید: 89 . أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي
مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ خدا براي آنان بوستانهاي (بهشتی) فراهم ساخته که نهرها از زیر [درختان] ش
روان است؛ در حالی که در آن جا ماندگارند؛ این، کامیابی بزرگ است. ص: 276 نکتهها و اشارهها:
این تعبیر نشانهي احترامی است که خدا براي مؤمنان جهادگر قائل است و «. خدا بهشت را براي مؤمنان آماده ساخته است » .1
آنقدر به آنها اهمیت میدهد که بهشت را پیشتر آماده قدوم آنان میسازد. 2. از این آیه استفاده میشود که بهشت آفریده شده
آموزهها و پیامها: 1. پاداش مجاهدان راه خدا از پیش آماده شده و آن، بهشت برین .«1» و نعمتهاي بهشتی هماکنون موجود است
و کامیابی بزرگ است. 2. اگر بهشت میخواهید، با جان و مال جهاد کنید. *** قرآن کریم در آیهي نودم سورهي توبه، حساب
افراد معذور از جنگ را از متخلفان منافق جدا میسازد و میفرماید: 90 . وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا
اللّهَ وَرَسُولَهُ سَیُصِ یبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ و عذر خواهان از عربهاي صحرانشین (نزد تو) آمدند، تا به آنان رخصت
(ترك جهاد) داده شود؛ و کسانی که به خدا و فرستادهاش دروغ گفتند، (بدون هیچ عذري در خانه) نشستند؛ بزودي به کسانی از
آنان که کفر ورزیدند، عذاب دردناکی خواهد رسید! ص: 277 نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن
در آیه چه کسانی هستند، چند دیدگاه وجود دارد: براساس دیدگاه نخست، مقصود معذوران « معذوران » دربارهي اینکه مقصود از
واقعی هستند که مرخصی میخواستند و از این رو، در برابر منافقان از آنان یاد میشود. براساس دیدگاه دوم، منظور کسانی هستند
که عذرهاي واهی و دروغین میتراشیدند تا از جهاد فرار کنند، در برابر منافقانی که حتی زحمت عذر تراشی هم به خود نمیدادند.
. در این میان، ظاهر آیه و قرائن کلام با احتمال اول موافق است. 2 «1» . براساس دیدگاه سوم، معذوران شامل هر دو گروه است
دروغ معمولًا با زبان گفته میشود ولی در عمل هویدا میشود. شاید مقصود از دروغگویی منافقان در این آیه همان دروغ عملی
باشد. آموزهها و پیامها: 1. در جنگ، حساب معذوران واقعی را از منافقان دروغگو جدا کنید. 2. دروغگویان فرو نشسته از جهاد
که به کفر گرایند، فرجامی عذابآلود دارند. ***
چه کسانی از جنگ معاف هستند؟
قرآن کریم در آیهي نود و یکم سورهي توبه، با اشاره به معافیت سه گروه از جنگ میفرماید: 91 . لَیْسَ عَلَی الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَی
صفحه 85 از 116
الْمَرْضَ ی وَلَا عَلَی الَّذِینَ لَایَجِدُونَ مَایُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ تفسیر قرآن مهر
جلد هشتم، ص: 278 بر کمتوانان و بر بیماران، و بر کسانی که نمییابند چیزي را که (در راه جهاد) مصرف کنند، هیچ تنگی (و
تکلیفی) نیست، هنگامی که براي خدا و فرستادهاش خیرخواهی کنند؛ بر نیکوکاران هیچ راه (مؤاخذهاي) نیست؛ و خدا بسیار
آمرزنده [و] مهرورز است. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق اینگونه حکایت شده است که یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و
آله خدمت ایشان عرض کرد: من نابینا (و ناتوانم و حتی کسی را ندارم که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد)، آیا من
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه بیان .«1» معذورم؟ حضرت سکوت کرد و این آیه فرود آمد و تکلیف این گونه افراد را روشن ساخت
کرده که سه گروه ناتوانان، بیماران و افرادي که وسیلهي مبارزه ندارند، از شرکت در جنگ معافاند، و این یک قانون عقلی و
در آیه افرادي هستند که بر اثر پیري یا نقص عضو و یا « ضُ عَفاء » منطقی است که در اسلام نیز بر آن تأکید شده است. 2. مقصود از
در اصل به معناي مرکز اجتماع چیزي است و از آنجا که اجتماع با تنگی و کمبود جا « حَرَج » نابینایی ناتوان شدهاند. 3. واژهي
نیز آمده است، و در این آیه به همین معناي تکلیف و مسئولیت « تنگی، ناراحتی، مسئولیت و تکلیف » همراه است، این واژه به معناي
کلمه جامعی است که هر گونه خیرخواهی و اقدام مخلصانه و نصیحت را شامل میشود. تفسیر قرآن مهر « نَ َ ص حُوا » است. 4. واژهي
5. آیه شرط معافیت این سه گروه و وظیفه آنان را در پشت جبهه چنین بیان کرده است که باید با رفتار و جلد هشتم، ص: 279
سخنان خود مجاهدان را تشویق کنند و در تضعیف روحیه دشمن بکوشند. 6. از این آیه استفاده میشود که به طور کلی هیچ کس
از همکاري با مجاهدان راه خدا معاف نیست و هر کس نمیتواند اسلحه بردارد، با زبان و تبلیغ و کردار خود پشتیبان رزمندگان
در اصل به معناي پوشاندن است؛ یعنی خدا به مقتضاي این صفت خود، پرده بر کار افراد ناتوان میکشد و « غفُور » باشد. 7. واژهي
به معناي مهربان و مهرورز است که خدا به مقتضاي آن، تکلیف مشکل بر عهده کسی « رحیم » عذرشان را میپذیرد. 8. واژهي
راهی براي مؤاخذه و سرزنش نیکوکاران » : ننهاده و افراد ضعیف را از جنگ معاف کرده است. 9. در این آیه آمده است که
این جمله دربارهي معذوران از جنگ آمده است، ولی مخصوص آنها نیست، بلکه یک قاعده کلی است که قوانین و «. نیست
احکام زیادي از آن در فقه استفاده میشود؛ براي مثال، اگر کسی امانتی را نزد انسان امینی بگذارد و بدون افراط و تفریط تلف
شود، این شخص امین ضامن نیست؛ زیرا نیکوکار است. 10 . در برخی احادیث حکایت شده که هنگام بازگشت سپاه اسلام از
تبوك، پیامبر صلی الله علیه و آله در نزدیک مدینه فرمودند: شما در این شهر مردانی را پشت سر گذاشتید که در تمام مسیر با شما
بودند. پرسیدند: چگونه با ما بودند با اینکه در مدینه ماندند؟ حضرت پاسخ داد: به این دلیل که آنان به جهت عذر داشتن
ص: 280 آموزهها و پیامها: 1. سه «1» .( نتوانستند در جهاد شرکت کنند (ولی قلبهاي آنان با ما بود
گروه ناتوانان، بیماران و ناداران را از حضور در جبههها معاف کنید. 2. معاف بودن از مرحلهاي از مراحل جهاد، به معناي معذور
بودن از مرحلههاي آسانتر نیست و هر کس به قدر توان خود مسئول است. *** قرآن کریم در آیهي نود و دوم سورهي توبه، به
معافیت گروه چهارم از جنگ و عشق و اشک آنان اشاره کرده و میفرماید: 92 . وَلَا عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَاأَجِدُ
مَاأَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا یَجِ دُوا مَا یُنفِقُونَ و (نیز تکلیفی نیست) بر کسانی که وقتی نزد تو آمدند تا
آنان) روي برتافتند در حالی که در اثر اندوه، اشک از ) «. چیزي که شما را بر آن سوار کنم، نمییابم » : سوارشان کنی، گفتی
چشمانشان سرازیر میشد! به خاطر این که نمییابند چیزي را که (در راه خدا) مصرف کنند. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق
اینگونه حکایت شده که هفت نفر از افراد فقیر مدینه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و تقاضا کردند که وسیلهاي براي
شرکت در جهاد در اختیار آنان بگذارد، اما چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسیلهاي نداشت، پاسخ منفی داد و آنان با چشمان
ص: .«1» یعنی گریه کنندگان مشهور شدند « بَکّائُون » اشکآلود از خدمت ایشان خارج شدند و به نام
281 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه و آیهي قبل، چهار گروه از معاف شدگان از جهاد معرفی شدهاند و گروه چهارم در حقیقت
صفحه 86 از 116
از گروه سوم که در آیهي قبل بیان شد، جدا نیستند، ولی به دلیل امتیازهاي ویژهاي که این گروه داشتند، جداگانه ذکر شدند و از
آنان قدردانی شد. 2. از این آیه استفاده میشود که گروهی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله عاشق جهاد بودند، آنگونه که از
3. براساس آیهي فوق، افراد بیبهره «1» . معاف شدن خوشحال نمیشدند، بلکه از شدت ناراحتی چشمانشان اشک آلود میگشت
از توان مالی و وسایل لازم براي شرکت در جنگ، نزد پیامبر میآمدند و با اصرار از ایشان وسایل میخواستند، و این نهایت
علاقمندي آنان به جنگ را نشان میدهد و همین مطلب رمز پیروزي مسلمانان در صدر اسلام بود و اکنون نیز میتواند سبب
سرافرازي مسلمانان شود. 4. از این آیه استفاده میشود که گریهي مؤمنان به خاطر عشق به جهاد، آنقدر ارزش دارد که خدا در
قرآن از آن یاد کرده است. 5. از آیهي فوق استفاده میشود که اسلام دین آخرت و دنیاست و حتی براي جنگ و معافیت از آن،
قوانین خاصی دارد. آموزهها و پیامها: 1. برخی یاران پیامبر عاشق جهاد بودند (شما نیز اینگونه باشید). 2. اگر کسانی به جهت
کمبود وسایل نتوانند در جنگ شرکت کنند، معاف هستند. *** ص: 282 قرآن کریم در آیهي نود و
سوم سورهي توبه با اشاره به ثروتمندان بدون درد و بدون عذري که از شرکت در جنگ معاف نیستند و میفرماید: 93 . إِنَّمَا السَّبِیلُ
عَلَی الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاءُ رَضُوا بِأَن یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَایَعْلَمُونَ راه (مؤاخذه،) تنها بر کسانی
است که از تو رخصت میخواهند، در حالی که آنان توانگرند (آنان) راضی شدند به این که با (خانه) نشستگان باشند؛ و خدا بر
دلهایشان مُهر نهاده؛ و از این رو نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. از مقایسه آیهي فوق با آیات 86 و 87 همین سوره و همسان بودن
مضمون آنها، روشن میشود که مقصود از گروه فوق، منافقان هستند که با بهانهتراشی و رخصتطلبی میخواستند از شرکت در
جنگ معاف شوند. 2. از این آیه استفاده میشود که ثروتمند بودن نه تنها مسلمان را از شرکت در جهاد معاف نمیکند، بلکه
. مسئولیت او را سنگینتر میسازد. آموزهها و پیامها: 1. انجام ندادن مسئولیت جهاد، سبب کوردلی و بیبصیرتی میشود. 2
ثروتمندان (منافق صفت) را از جهاد معاف نکنید. *** قرآن کریم در آیهي نود و چهارم سورهي توبه، به عذرتراشی بدون ثمر
منافقان اشاره کرده و میفرماید: 94 . یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ قُلْ لَاتَعْتَذِرُوا لَن نُؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَسَیَرَي اللّهُ
عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ هنگامی که به سوي آن (منافق) ان باز گردید، از شما
عذرخواهی نکنید، (ما سخن) شما را تصدیق نخواهیم کرد! [چرا] » : عذرخواهی میکنند؛ ص: 283 بگو
که خدا ما را از اخبار شما با خبر ساخته؛ و بزودي خدا و فرستادهاش، عملتان را میبینند؛ سپس به سوي داناي نهان و آشکار
بازگردانده میشوید؛ و [او] شما را از آنچه همواره انجام میدادید، با خبر میسازد. شأن نزول: این آیه در مورد گروهی از منافقان
است که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از جنگ تبوك دستور داد کسی با آنان نشست و برخاست نکند و سخن
نگوید، این گروه منافق که حدود هشتاد نفر بودند، در فشار شدید اجتماعی قرار گرفتند، و در مقام عذرخواهی برآمدند. آیهي فوق
فعل مضارع است و از آن « یَعْتَذِرُون » نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر .«1» بدین مناسبت فرود آمد و پیشاپیش از حال آنان خبر داد
استفاده میشود که خدا پیشتر به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان خبر داده بود که منافقان براي عذرخواهی به زودي نزد شما
دو « سَیَري اللّهُ عَمَلَکُم و رَسُولُه » میآیند و شیوهي پاسخگویی به آنان را نیز به مسلمانان آموزش داد. 2. مفسران دربارهي جمله
احتمال بیان کردهاند: نخست آنکه راه توبه و بازگشت به سوي منافقان باز است و دیگر آنکه در آینده نیز خدا و فرستادهاش از
ص: 284 آموزهها و پیامها: 1. نسبت به عذرتراشانی که .«2» اعمال و نقشههاي منافقان آگاه میشوند
در جهاد شرکت نمیکنند، با قاطعیت برخورد کنید و عذر آنان را نپذیرید. 2. خدا در دنیا و آخرت علیه منافقان افشاگري میکند.
3. خدا از پنهان و آشکار آگاه است. *** قرآن کریم در آیهي نود و پنجم سورهي توبه، به سوگندهاي منافقان اشاره کرده و با
دستور به رويگردانی از آنها، به شدّت به آنان هشدار میدهد و میفرماید: 95 . سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ
فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ هنگامی که به سوي آنان باز گردید، بزودي براي شما به خدا
صفحه 87 از 116
سوگند یاد میکنند، تا از آنان صرف نظر کنید (و درگذرید،) پس از آنان روي گردانید؛ [چرا] که آنان پلیدند؛ و به کیفر آنچه
به دو معنا به کار رفته است: « اعراض » همواره کسب میکردند، مقصدشان جهنّم است! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه واژهي
شما از آنان » : یعنی از آنان درگذرید؛ و سپس میفرماید ؛« منافقان از شما میخواهند که از آنان اعراض کنید » : نخست میفرماید
یعنی با خشم و انکار از آنان رو برتابید و آنان را نبخشید. این دو تعبیر مشابه با دو معناي متضاد، لطافت و زیبایی ،« اعراض کنید
خاصی به آیه داده است. 2. از این آیه استفاده میشود که منافقان از مقدسات و حتی نام خدا و سوگند به آن، براي فریب مسلمانان
. استفاده میکنند. ص: 285 آموزهها و پیامها: 1. فریب سوگندهاي دروغین منافقان را مخورید. 2
منافقانی را که بدون عذر به جبهه نمیروند، تحریم کنید. 3. منافقان پلید و ناپاكاند (زیرا نفاق سبب آلودگی روح انسان میشود).
4. دوزخ نتیجه عملکرد خود انسان است. *** قرآن کریم در آیهي نود و ششم سورهي توبه با اشاره به نافرمانی منافقان و
ناخشنودي خدا از آنان میفرماید: 96 . یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لَایَرْضَ یعَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ براي شما
سوگند یاد میکنند تا از آنان راضی شوید؛ و اگر [شما] از آنان راضی شوید، پس حتماً خدا از گروه نافرمانبرداران راضی نخواهد
شد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي پیشین، منافقان براي مؤمنان سوگند یاد میکردند تا آنان را عفو کنند و در برابر آنان واکنش
نشان ندهند؛ اما در این آیه میخواهند مسلمانان را با سوگند، از خود راضی کنند تا قلباً هم از آنها ناراحت نباشند، بلکه خشنود
باشند. 2. منافقان براي خشنودي مسلمانان اهمیت چندانی قائل نبودند، ولی میخواستند کدورتهاي قلبی مؤمنان را بشویند تا در
آینده از عکس العملهاي آنان در امان بمانند. 3. آیهي فوق به مسلمانان هشدار میدهد که منافقان فاسق و نافرمانبردارند؛
بنابراین، رضایت و خشنودي از آنان صحیح نیست؛ زیرا این دام فریبی است که بر سر راه مؤمنان پهن میکنند. 4. منافقان و
روشهاي آنان در همه عصرها وجود دارند، پس چه نیکو است مسلمانان همواره مواظب باشند تا منافقان با همان نیرنگها و دامها،
ص: 286 مقاصد شوم خود را پیاده نکنند. 5. از این آیه استفاده میشود که منافقان در پی جلب نظر
مردم و رضایت آنها هستند و کاري به رضایت خدا ندارند، در حالی که خدا از آنان ناخشنود است؛ بنابراین، اگر کسی رضایت
خدا را بخواهد، نباید از منافقان راضی شود و گرنه از راه خدا جدا افتاده است. 6. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
آمده است: هر کس به قیمت خشم مردم، در پی رضایت خدا باشد، خدا از او راضی میشود و مردم را نیز از او راضی میسازد، و
هر کس با خشم خدا در پی جلب رضایت مردم باشد، خدا از او ناراضی میشود و دل مردم را نیز از او خشمگین و ناراضی
آموزهها و پیامها: 1. منافقان در پی رضایت مردماند، ولی شما در پی رضایت خدا باشید. 2. خدا از منافقان راضی «1» . میکند
نیست؛ زیرا فاسق و نافرمانبردارند. *** قرآن کریم در آیهي نود و هفتم سورهي توبه منافقان صحرانشین را سرزنش میکند و
میفرماید: 97 . الَأعْرَابُ أَشَ دُّ کُفْراً وَنِفَاقاً وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَاأَنْزَلَ اللّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ عربهاي صحرانشین، در
کفر و نفاق شدیدترند؛ و به ناآگاهی از حدود آنچه خدا بر فرستادهاش فرو فرستاده، سزاوارترند؛ و خدا داناي فرزانه است. تفسیر
قرآن مهر جلد هشتم، ص: 287 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین مطالبی دربارهي افکار و نقشههاي شوم منافقان داخل شهر
مدینه بیان شد و بدین جهت که مسلمانان نپندارند منافقان تنها این گروه هستند، به منافقان خشن صحراگرد اشاره کرده است که
بارها مسلمانان را مورد هجوم قرار دادند. 2. قرآن کریم در محیط جاهلی جزیرة العرب ظهور کرد که به تمدن و شهرنشینی اهمیتی
نمیداد؛ اما اسلام اهمیت ویژهاي براي عوامل تمدنساز مانند شهرنشینی قائل شد و از این رو است که در آیهي فوق میخوانیم:
افرادي که در نقاط دور افتاده زندگی میکنند، از نظر معلومات و ایمان مذهبی عقبترند. و در روایتی از امام علی علیه السلام
««2» صحرانشین » به معناي « اعرابی » 5. واژهي «1» . آمده است: به مراکز بزرگ [جمعیت بپیوندید؛ زیرا دست خدا با جماعت است
در برابر شهرنشین، در فرهنگ اسلامی یک مفهوم ارزشی شده است که چندان به مکان جغرافیایی وابسته نیست، بلکه نشان دهنده
منطقه فکري و طرز تفکر انسانهاست و از این رو است که در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: هر کس از شما از دین
صفحه 88 از 116
و یا امام علی علیه السلام خطاب به برخی اصحاب عصیانگرش فرمود: بدانید که .«3» خود به طور عمیق آگاه نشود، اعرابی است
ص: 288 بنابراین، ممکن است کسی در شهر زندگی کند، ولی «4» . شما بعد از هجرت اعرابی شدید
اعرابی و صحرانشین عقب افتاده و جاهل به شمار آید، و ممکن است کسی در بیابانها و روستاها زندگی کند، اما به خاطر
فرهنگ، دانش و ایمانش، انسانی شهرنشین و متمدن به شمار آید. آموزهها و پیامها: 1. اگر کفر و نفاق با جهل و دوري از فرهنگ
همراه شود، انحراف شدیدتر میشود. 2. صحرانشینی یکی از عوامل جهل و ناآگاهی نسبت به فرهنگ دینی است (پس با مراکز
علمی و دینی ارتباط برقرار کنید). *** قرآن کریم در آیهي نود و هشتم سورهي توبه، به صفات برخی صحرانشینان منحرف اشاره
کرده و میفرماید: 98 . وَمِنَ الَأعْرَابِ مَن یَتَّخِ ذُ مَایُنْفِقُ مَغْرَماً وَیَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوءِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و از عربهاي
صحرانشین کسانی هستند که آنچه را (در راه خدا) مصرف میکنند، زیان میشمارند؛ و براي شما حوادثی انتظار میکشند، حادثه
بد، بر (خود) آنان است؛ و خدا شنواي داناست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که اعراب بادیهنشین، به دلیل نفاق،
و ص: 289 «1» کفر، بُخل و تنگ نظريشان، هر گونه خدمت مالی در راه خدا را ضرر میپندارند
در حالی که مؤمنان مصرف «1» ، حسادت آنان سبب میشود که همواره در انتظار بروز مشکلات و مصیبتهایی براي دیگران باشند
مال در راه خدا را تجارتی پر سود میدانند و براي دیگران آرزوي خیر و نیکی دارند. آموزهها و پیامها: 1. مصرف اموال در راه
خدا را ضرر نپندارید. 2. منافقان منتظر حوادث تلخ باشند. *** قرآن کریم در آیهي نود و نهم سورهي توبه، با اشاره به گروه
مؤمنان صحرانشین میفرماید: 99 . وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَتَّخِ ذُ مَایُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَ لَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا
قُرْبَۀٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ و از عربهاي صحرانشین کسانی هستند، که به خدا و روز بازپسین ایمان
دارند؛ و آنچه را (در راه خدا) مصرف میکنند، [مایهي نزدیکیهایی در پیشگاه خدا، و دعاهاي فرستاده [او] میشمارند؛ آگاه
باشید که به راستی این [مایه نزدیکی آنان است. بزودي خدا آنان را در رحمتش در آورد؛ [چرا] که خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز
است. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین حال اعراب صحرانشین منافق صفت بیان شد و براي اینکه کسی گمان نکند همهي
اعراب بیابانها اینگونهاند، در این آیه به صفات اعراب صحرانشین مؤمن و نیکوکار اشاره شده است. آري، این شیوهي قرآن است
2. در این آیه که اگر گروهی را سرزنش میکند، خوبان آنها را به فراموشی نمیسپارد. ص: 290
تا نشان دهد آنان با بخششهاي خود در راه خدا به «1» براي بشارت به مؤمنان صحرانشین، تأکیدهایی پی در پی آورده شده است
طور حتم به او نزدیک و در رحمت الهی غوطهور میشوند، و در پایان آیه نیز به دو صفت آمرزندگی و مهربانی خدا اشاره شده
به معناي نزدیکی است، و در اینجا جمع آمده است تا نشان دهد مؤمنان صحرانشین از انفاق « قُرْب » جمع « قُرُبات » است. 3. واژهي
خود، نزدیکیها به سوي خدا میجویند؛ اما مقصود از نزدیکی به خدا، نزدیکی مکانی نیست؛ زیرا خدا جسم نیست تا در مکانی
باشد، بلکه مقصود نزدیکی مقامی یعنی رفتن به سوي او است که کمال مطلق میباشد و منظور آن است که صفات جمال و جلال
خدا بر صفحه فکر و جان انسان پرتو افکند. 4. از این آیه استفاده میشود که اعتقادهاي صحیح و قصد قربت افراد در مصرف
اموالشان، در نزدیکی آنها به خدا موثر است. آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان صحرانشین را در کارهاي خیر تشویق کنید. 2. خدا
مؤمنانی را که اموالشان را با قصد قربت در راه خدا میبخشند، غرق در رحمت خویش میسازد. ***
اقسام